مرگِ هیلاری پاتنم به خوبی نشان میدهد که از منظری بومی چقدر در حوزهی فلسفهی تحلیلی کم کار شده و چقدر کارهای مهم روی زمین مانده است. منظورم این است:
پاتنم جزو برجستهترین فیلسوفان تحلیلیِ نیمهی دوم قرن بیستم است، با تعداد زیادی مقالهی مهم و تأثیرگذار. بنابراین خیلی طبیعی است که توقع آن باشد که حداقل بخشی از این مقالات مهم به فارسی ترجمه شده و روی آنها بحث و نظر صورت گرفته باشد. اما و اما
به سایتِ مرجع مقالات فارسی، نورمگز، رجوع کنیم: در این سایت تنها دو مقاله از پاتنم در دسترس است: یکی مقالهی سال 1975 او با عنوان"رئالیسم چیست؟" و دیگری مقالهی کم اهمیتترِ سال 1992 او با عنوان "بقای ویلیام جیمز" و تنها همین. (1)
همچنین جز معرفیِ بسیار بسیار مختصر کیوان الستی در سایتِ پژوهشکده باقرالعلوم، هیچ معرفی جامع و مقدماتی از او و کارهایش در دسترس مخاطبِ ایرانی نیست. (2)
از بابِ ترجمهی کتاب وضعیت کمتر اسفناک است. تا جایی که من میدانم دو کتاب از او ترجمه شده است:
یک) "اخلاق بدون هستی شناسی" (3) (سال انتشار اصل کتاب 2004) و کتاب مختصرِ "فلسفه منطق" (4) (سال انتشار اصل کتاب 1971)
پینوشت یک: در جواب این فقدانِ بسیار بسیار مهم در حوزهی ترجمه شاید یک جواب، حوالت دادن مخاطب فارسی زبان به یادگیری زبان است. من این جواب را نه تنها قبول ندارم، بلکه آن را سم مهلک میدانم. یک جوابِ دم دستیِ من این است که اولاً تاریخ نشان داده که بزرگترین ایستگاههای جهش معرفتی از پس یک دورهی ترجمه رخ داده است: دورهی طلایی اسلام، آغاز رنسانس، نهضت ترجمه در ژاپن و غیره. ثانیاً و احتمالاً در پروسهی ترجمه امکانات جدیدی برای گسترش حوزهی معرفتیِ پذیرندهی ترجمه نمایان میشود. هنوز که هنوز است یکی از درخشانترین دورههای فلسفه در ایران از ملاصدرا به این سو دورهی "اصول فلسفه و روش رئالیسم" است؛ جایی که پژوهشگرِ بومی از دل ترجمههای فروغی و ارانی وارد یک گفتگوی انتقادی با نوع جدیدی از تفکر میشود. زبان مهم است و باید آموخته شود، ترجمه مهمتر است و باید انجام شود.
مراد فرهادپور در پیشگفتارِ کتابِ "عقل افسرده" (ص. 10) مینویسد:
"نگارندهی این سطور طی سالیان گذشته بارها بر این نکته تأکید گذارده است که در دورهی معاصر، که تقریباً با انقلاب مشروطه شروع میشود و احتمالاً در آیندهای نه چندان نزدیک پایان خواهد یافت، ترجمه به وسیعترین معنای کلمه یگانه شکل حقیقی تفکر برای ما است."
چنین نگاه رادیکال و مهم و مفیدی دورهی بسیار پربار مجلات ارغنون را رقم زده و درک نسل ما را چند پله فراتر برده است. از این نظر وجود پدرخواندههایی همچون فرهادپور و ملکیان با تأکیدشان بر ترجمه و پروبال دادنشان به مترجمان از نان شب واجبتر است.
پینوشت دو: بحث از پاتنم به ترجمه کشید و اکنون چه چیز بهتر از معرفی یکی از بهترین سایتهای روزگار ما با عنوان "ترجمان" (5). این سایت و کار کردن با آن و کمک کردن به آن را نباید فرو گذاشت. مهدی رعنایی، دانشجوی دکترای سابق پژوهشکدهی فلسفهی تحلیلی که پیشتر در همین جایگاه ترجمههای خوبی را به ما ارزانی داشته، یادداشت کوتاهِ مارتا نوسبام را در بزرگداشت پاتنم ترجمه کرده که از اینجا قابل خواندن است: (6).
پینوشت سه: البته من یادداشت نوسبام را با تأکید زیادش بر سیاستهای روز آمریکا، بسیار بسیار زیاد مربوط به درونِ آمریکا میدانم و فکر میکنم حرفهای عجیب، خیلی متکی بر سلیقه و شاید غلطی در آن زده شده است (مانند تشابهی که بین پاتنم و ارسطو برقرار میکند). بنابراین ترجیح شخصیِ من این بود که به جای یادداشت نوسبام، یک معرفیِ مقدماتیِ جامع به فارسی برگردانده می شد.
پینوشت چهار: این موارد به من تذکر داده شد:
الف) علاوه بر کتابهای بالا کتابِ "دوگانگی واقعیت/ارزش: چند رساله" نیز به فارسی ترجمه شده است. (7)
ب) از سایت نورمگز دو مقالهی دیگر نیز قابل دسترسی است: "آیا ویتگنشتاین یک پراگماتیست بود؟" و "«تقویت» نظریهها" (8)
______________________________________________________
1) http://www.noormags.ir/view/fa/creator/2527
2) http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=29783
3) http://www.adinehbook.com/gp/product/9645633248
4) http://bookroom.ir/book/19686/%D9%81%D9%84%D8%B3%D9%81%D9%87-%D9%85%D9%86%D8%B7%D9%82
6) http://tarjomaan.com/vdcf.cdeiw6dcygiaw.html