موریانه
شنبه, ۲۶ خرداد ۱۴۰۳، ۰۳:۱۳ ب.ظ
دخترک خندید
فکر میکردم که از میان خندهاش گلی در کنار پنجرهی مادربزرگ خواهد رویید
اما در عوض
موریانهای به بیرون جهید و آفتاب را جوید.
سرد شد
شب شد
و قلبم لرزید
نهال به دنبال مداد رنگیهایش دوید
و ماهان آفتابی سرخ کشید.
جهان از نو سر به سینهی گرما گذاشت و رقصید.
- ۰۳/۰۳/۲۶
چه تعابیر خوبی