خاطرات کشتار
«خاطرات کشتار» (Memories of Murder)، محصول 2003ی کرهی جنوبی، فیلمی جنایی-معمایی بر مبنای رخدادی واقعیست: واقعهی قتلهایی زنجیرهای در یکی از شهرهای کوچک کره از 1986 تا 1991. قربانی این قتلها دخترانی زیبا بودهاند که پس از تجاوز به روشی خاص به کام مرگ فرستاده میشدند.
فیلم با آفتاب زرد روی گندمزار شروع شده، با باران خاکستری ادامه یافته و با آفتاب زرد روی همان گندمزار تمام میشود. از این جهت من را به یاد «محلهی چینیها» انداخت: رازآلودگی نه به تمامی در مه و باران و خاکستری که حتی زیر زرد خیرهی آفتاب.
فیلم با معرفی دو پلیس کمابیش دلقکمآب و تا حدودی کندذهن شروع میشود، که پس از یافته شدن دومین جسد، کارآگاهی کمابیش جدیتر و عمیقتر از سئول به این دو میپیوندد. در ابتدا همه چیز چونان یک بازی کسلکننده و عادی و حتی لوس است، آنقدر که در حدود دقیقهی چهل با خودم فکر کردم آیا ادامهی تماشا ارزشش را دارد؟ جواب یک جملهی ساده و قاطع است: بلی دارد. به نظر میرسد که حتی این شروع معمولی و لوس نیز حساب شده است: تا که فاجعه اندک اندک، خیلی آهسته، ولی در عین حال عمیق و گزنده، از میان همین لوسهای عادی سر بیرون زند؛ راست بسان زندگی.
در صحنهی دوتا مانده به پایان وقتی دو پلیس، مستأصل، در دهانهی تونلی تاریک ماندهاند و مظنونشان به درون تاریکی رفته و گم میشود فکر میکنی که این بهترین پایان است: تلخ مثل زهر. پس وقتی در صحنهی یکی مانده به پایان به سال 2003 پرتاب شده و شاهد روزگار یکی از آن دو پلیس کندذهن میشوی، که تشکیل خانواده داده و سر درس خواندن با بچههایش بگومگو میکند، با خود میگویی: وای نه! یکی از آن پایانهای لوس معمول. اما و اما که چنین نیست، بلکه دوباره مقدمهای است بر صحنهی پایانی؛ جایی که در گندمزار به آفتاب آغشته، مکان یافته شدن اولین جسد، قرار است که تراژدی کامل شود.
فیلم را باید دید، درست بخاطر چکه چکهای آرام
از زهرتلخی از فاجعه در کام.
- ۹۶/۰۳/۲۶